نیلوفر جان با تمام وجودم دوست دارم
کاش در ظلمت شب
در همان لحظه که مهتاب به خود میپیچد
و همانجا که سکوت
شکل حادثه از درد به خود میگیرد
کاش یک لحظه فقط چهره ی تار اتاق
روشن از نور وجود تو شود
و تو انباشته از بودنها
در کنارم باشی
و دلم با تو در آن تنهایی
یک دم از شوق نگیرد آرام
RSS
Atom
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
:: کل بازدیدها ::
14158
:: بازدید امروز ::
20
:: بازدید دیروز ::
0
:: فهرست موضوعی یادداشت ها::
نیلوفر .
:: مطالب قبلی ::
:: درباره من ::
دوستدارت وحید
من مطالب وبلاگم رابه خانم که عزیزتر ازجانم می باش.تقدیم میکنم من در تاریخ 2/5/88 با ایشان آشنا شدم .واولین سخنانمان را با قرآن آغاز کردیم. باشد که همه جوانانمان و من و نیلوفر را براه راست هدایت کند وخوشبخت. در این وبلاگ بنده خاطراتم را در آشنایی ، خواستگاری ،بله برون، نامزدی و دلتنگیهایم و..... وهمچنین میزان دوست داشتنم به او را تا حد توانم خواهم گفت. فقط در آخر بگم واقعا این مطالب گوشه ای از علاقه ودوست داشتن من به او می باشد. نیلوفر چان خیلی دوست دارم. |
:: لینک به وبلاگ ::
|
جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ
:: وضعیت من در یاهو ::
:: اشتراک ::